سایر فعالیت ها

خاطراتي از سفر عمره مفرده سال 1386

الحمد لله، توفيق الهي يارم شد و به همراه کاروانی از استان مازندران عازم سرزمین وحی شدم، تا از این طریق مضجع منور رسول خدا(ص) و قبور مطهر اهل بیت(ع) را در شهر مقدس مدینه زیارت نموده و برای انجام عمره مفرده و زیارت قبور برخی از بستگان پیامبر اکرم(ص) در مکه معظمه راهی سرزمین نور و توحید گردم. مدت سفرم دو هفته، از 10 تا 24 ارديبهشت  1386 بوده است.

در اين سفر، بسان دیگر سفرهایم خاطراتی برايم باقی ماده که بازگو کردن همه آن ها ممکن است برای کاربران ارجمند غیر مفید باشد. اما یکی از خاطراتی که ذکر آن خالی از لطف نیست، برای کاربران محترم بیان می کنم و آن، نحوه رفتار نامقبول ماموران و مبلغان وهابي عربستان با ايرانيان و شيعيان آل محمد (ص) است.

ماموران سعودي و مبلغان متعصب وهابي مدتي است تبليغات و تبعيضات ضد شيعي خودشان را تشديد بخشيده اند. در رفتارشان بين زايران ايراني و غير ايراني(حتي غير عرب ها مثل ترک ها) تبعيض قائل مي شوند. با غير ايراني ها به آرامي گفت وگو مي کنند وآنان را راهنمايي مي نمايند و لي با زائران ايراني با شدت و عصبيت و گاهي با توهين رفتار مي کنند . در بين ايراني ها نيز بين شيعيان و سنيان تفاوت قائل مي شوند .

به عنوان مثال صبح روزي در بين الحرمين مدينه منوره تجمع کرده بوديم و مي خواستيم زيارت نامه امامان معصوم مدفون در بقيع را بخوانيم و چند دقيقه اي که منتظر زائرانمان بوديم صحنه هاي ناخوشايندي از ماموران ديديم. ازجمله : چند بانوي مسن و ميانسال ايراني يه پايه يک ستون چراغ برق تکيه داده و نشسته بودند و مشغول ذکر و نجواي باطني بودند که شرطه ها از راه رسيده و آنان را مجبور به بلند شدن و ترک آن محل کردند و حتي باطوم خود را به آنان( گرچه به آهسته ) مي زدند و مي گفتند: خانم طريق، طريق، روح ، روح . رفتارشان همانند تعزيه خوان هايي است که نقش شمر و خولي بن سنان را در تعزيه ها در مي آورند.

به هر روي پس از آن که زنان آن جا را ترک کردند، چند دقيقه بعد يک مرد عرب (که دشداشه عربي داشت) در همان مکان و اتفاقا در قسمت برآمدگي ستون نشست. چهار پنج مامور، از جمله همان پليس بي نضاکتي که زنان را مجبور به ترک آن مکان کرده بود، از نزد اين مرد عرب (که ظاهرا سني بود ) به اين طرف و آن طرف مي رفتند و با زائران بگو مگو مي نمودند ولي به اين شخص چيزي نمي گفتند و مرد عرب آنقدر نشست تا خودش برخاست و رفت. اين ها گرچه جزئي و شايد قابل اغماض و چشم پوشي باشد وليکن عمق خشم و غضب و کينه آنان را نسبت به شيعيان آل محمد (ص) نشان مي دهد.

موضوع ديگر تشديد فعاليت هاي تبليغاتي ضد شيعي است که اين روزها به اوجش رسيده است . در داخل قبرستان بقيع چند افغاني و یا غیر افغانی تاجیک زبان را آموزش داده تا علنا سخنان کينه توزانه و مسموم را به زبان فارسي منتشر کنند و با صداي بلند مي گويند: افرادي که مرده اند هيچ اثر و آثاري از آنان برنمي خيزد. زيارت و دست کشيدن به قبور و بوسه دادن به در و شبکه ها شرک است. چرا علماي شيعه از مردم خمس مي گيرند. افرادي که مي گوييد در اين جا مدفونند هيج سنديتي براي گفتارتان نيست. خلاصه از اين قبيل اباطيل زياد مي گويند.

من يک روز به يکي از اين مزدوران وهابي در حالي که سرگرم سخنان بي محتوا بود نزديک شدم . گفتم تو فقط ماموري که از ورود افراد به داخل محوطه جلوگيري کني نه بر ضد يک گروه مذهبي تبليغ کني! گفت: ما کارهاي خلاف شما را مي گوييم و مردم را هدايت مي کنيم همانطوري که رسول خدا (ص) و خليفه مسلمين علي بن ابي طالب (ع) چنين مي کردند. گفتم اولا نام آنان را بر زبانت جاري نکن و فقط قصد و هدف خودتت را بيان کن و ثاينا اين عادلانه نيست که تو در داخل محوطه و در مقام حکومت صحبت کني و ديگران در بخش بيروني تنها اجازه گوش دادن داشته باشند نه جواب دادن را . گفت ما اشکال مي کنيم شما جواب دهيد . گفتم سئوال و جواب بايد در مقام و اختيار واحد باشد و اين جا چنين چيزي حاکم نيست. گفت از همان جا جوابم را بده. چرا علماي شما از مردم خمس مي گيرند. اين کلمه را تکرار کرد (و قصد همراه کردن مردم با خود داشت) گفتم پاسخت را در صورتي مي دهم که من و تو در يک مکان و در يک مقام باشيم. اگر راست مي گوييد در را باز کن تا من داخل شوم و در کنار تو قرار بگيرم درآن حال جوابت را مي دهم و هرچه خواستي بپرس و من پاسخت را مي دهم و مردم خودشان قضاوت کنند .( چند بار تکرار کردم که در را باز کن تا من به داخل بييايم )

با اين کار قصد ورود به داخل محوطه و بخش ممنوعه را داشتم و اگر بدانجا مي رفتم حقايقي را باز گو ميکردم و از ابزار هاي خود وهابي ها بر ضدشان بهره مي جستم که متاسفانه هم پيشنهادم را ردکرد و هم با عصبانيت و تندي بامن برخوردکرد و اعجاب همگان را انگيخت  و البته با اين کار نشان داد چقدر اهل منطق و مجادله هاي منصفانه اند!

در کنار اين گونه اعمال، اقدام به چاپ و نشر کتاب هاي ضد شيعه مي نمايند و به طور علني به زائران کتب ضاله مي دهند. ازجمله کتاب " چگونه صحابه را شناختم " و اين کتاب را در تيراژ بالا به دست افراد مي دهند . هم چنين کتاب فصل الخطاب في تحريف الکتاب را که از ميرزا حسين نوري است تکثير مي کنند و به ايرانيان و غير ايرانيان مي دهند. شنيدم غير از کتاب، از ابزارهاي ديگري مانند سي دي و نوار کاست نيز استفاده مي کنند .

با اين که رابطه دولت ما و دولت عربستان دوستانه هست و امير عبد الله و همفکران و همقطارانش سعي در حفظ آرامش و ايجاد وحدت و همدلي مسلمين دارند نمي دانم چرا لايه وهابي هاي افراطي و تند مزاج عربستان برخلاف نظر مسئولان بلند پايه دولتي شان دست به چنين کار هايي مي زنند ؟ و کارشان از کجا آب مي خورد ؟  البته گمانه هايي وجود دارد که در اين مقال نمي گنجد .

توصيه مسئولان محترم کشور، به خصوص بعثه مقام معظم رهبري (حفظه الله تعالي) به همه روحانيون کاروان ها و زايران کشور اين است که خويشتن داري کرده و با آنان به هيج وجه درگير نشوند و با صبر و بردباري اين مقطع از تاريخ را پشت سر بگذارند. زيرا درگيري و آشوب و کشتار مسلمين(اعم از شيعه و اهل سنت) خواسته امريکا و اسرائيل است و بايد به هر طريق ممکن از آن گريخت . موفق باشيد .

• قبلی
• بعدی